کفر گفتم

دیروز که گفتم از دست قیمه ها خسته شدم .خدا زد پس کله ام و کارت سلفم گم شد و میگن باید اول مهر دوباره بیای کارت بخری.خدایا منو ببخش...

تموم شد

امتحانام تموم شد همین الان که دارم آپ میکنم تو سایت دانشگاهم .آخریش ژوژمان عکاسی بود.نمی گم نمره هام چنده ولی خوبه...

داشتم فکر میکردم برادرم عجب پسر با اراده ای.چون دانشجوی شهرستانه و هیچ کس کاری به رفت و امدش نداره ولی همچنان حتی تو فیس بوک یک دختر رو هم ادد نکرده.ولی من اینجا تو تهران همه هم مراقب منن و تو دانشگاه هم خبری از این اجناس مذکر نیست روزی نیست که خونه بمونم...شاید اگه من الان شهرستان بودم قطعا یا معتاد می شدم یا هر شب تو کمیته بودم.بلا نسبت می گن خدا خر رو شناخت بهش شاخ نداد ...

یکی یه دعای مخصوصی داشت برای شب امتحان: و خدای بزرگ است اهورا مزدا.که او جزوه را آفرید .وسپس دختر را آفرید و دختر را برای نوشتن جزوه آفرید... 

جزوه ی منو کی بنویسه؟؟؟

آخی بلاخره تموم شد امروز آخرین امتحانمه...با شرمندگی تمام هیچی هم نخوندم.واین جاست که دست به دامن خدا میشویم.البته یه راه دیگه هست که امیدوارم خدا نصیب نکنه ولی اونم رژ لب قرمزه چون استاده مرده یه ذره ام همچین...