ایمیل

وقتیی آدم می خواد یه ایمیل فوری بزنه و تو دانشگاست و سرعت خیلی ژایینه و تازه باحالش اینجاست که gmail باز نمیشه یکی بگه من چی کار کنم.

زور گویی تا چه حد؟؟؟

نمی تونم درک کنم که چرا کارت سلف رو فقط میشه هفته ای یه بار شارژ کرد.خوب شاید وقتی اول هفته شارژ میکنی اونقدر پول همرات نباشه که تا آخر هفته شارژت جواب بده اون وقت باید تا آخر هفته هایدا بخوری اون وقت همه هی بهت میگن لاغر شو اه اه همه یه جوری به آدم زور میگن همش...

یکی از همون آدما دیشب تو کافه سیاه و سفید اینو نوشت: 

دیدم او را آه بعد از بیست سال  

گفتم:این خود اوست یا نه دیگریست 

چیزکی از او در او بود و نبود 

گفتم این زن اوست؟یعنی آن پریست؟ 

هر دو تن دزدیده و حیران نگاه 

سوی هم کردیم و حیرانتر شدیم 

هر دو شاید با گذشت روزگار  

در کف باد خزان پر پر شدیم 

از فروشنده کتابی را خرید 

بعد از آن آهنگ رفتن ساز کرد 

خواست تا بیرون رود بی اعتنا 

دست من بود در برایش باز کرد 

عمر من بود او که از پیشم گذشت 

رفت و در انبوه مردم گم شد او 

باز هم مضمون شعری تازه شد 

باز هم افسانه ی مردم شد او 

یکی دیروز یه چیزه باحال بهم گفت.یه دفتر بردار هر جا که رفتی.کافه.دانشگاه.هر جا فرق نمیکنه از هر غریبه ای که خوشت اومد بده برات یه چیزی تو اون دفتر بنویسه ولی اسم خودش رو ننویسه و تو هم همونجا نخونش.چیزای باحالی پیش میاد...

یه نظر همین الان رسید که مارو چشم زد و فضای خالیمون پر شد.ممنون مرتضی جان